سلام!!!يه شعر قشنگ براتون گذاشتم كه بخونيد!!!!
نمي دانم اين سير ابدي
و اين كشف و شهود مستي بخش
كه هر روز و هر دم مرا
در اين اقيانوس اعظم و بي كرانه و بي انتهايي
كه خلسه و جذب و مراقبت و تامل و اشراق مي نامند
ولي نام ديگري دارد
و نام ندارد كه در نام نمي گنجد،
فروتر مي برد و غرقه تر مي سازد.
تا كجاها مي كشد و تا كجا ها مي رسم؟
تا خدا و آن سوي درياي خدا
تا كجا؟
آن سوي هر سويي
تا چه مي دانم؟
اما مي دانم كه تا منزل مرگ خواهم رفت
و مي دانم كه مرگ منزلي در نيمه راه است.
آيا از آن سوي مرگ نيز سفري خواهد بود؟
كاشكي باشد!!
كاشكي از پس امروز بود فردايي!!
تاريخ : شنبه 2 مهر 1390
| 19:10 | نویسنده : محمد رمضانی پور |